loading...

آئین مستان

متن روضه وفات حضرت معصومه,روضه وفات حضرت معصومه

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2234 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1745 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1292 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6710 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3816 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4371 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4181 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 758 زمان : نظرات (0)

یا حضرت معصومه شنیدیم وقتی اومدین قم،مردم قم پذیرایی کردن،گُل ریختن،حتی مردی نزدیک مَحم ل تون نشد، محله های قم زنونه،مردونه شد،هیچ مردی حق نداشت از مسیر عبور فاطمه ی معصومه رد بشه  فقط زن ها می رسیدن زیارت اما امام رضا فرمودند: برا هر چی خواستید گریه کنید برا جد غریبم حسین گریه کنید، بی بی جان شما تو قم خرابه نشین نشدید خانوم  بی بی جان کسی توی قم به شما بی ادبی نکرد خانوم  دعوا بود سر مهمون نوازیشون  ولی من بمیرم برا اون خواهری که از از دروازه ی شام وارد شهر شد  

شامیان خنده بر پاره گریبانی مان می کردند

خنده بر بی سر و سامانی مان می کردند

 پشت دروازه ی ساعات معطل بودیم

خوب آماده ی مهمانی مان می کردند

 از سر کوچه ی بی عاطفه تا ویرانه

سنگ را راهی پیشانی مان می کردند 

هر چه ما آیه و قرآن و دعا می خواندیم

بیشتر شک به مسلمانی مان می کردند

 شرم دارم که بگویم به چه شکلی ما را

وارد بزم طرب خوانی مان می کردند

بی بی جان اومدیم بگیم:اگه بودیم ما هم مثل اهل قم،احترام می کردیم،ادب می کردیم،یه عُمر ریزه خواره سفری شماییم  یا امام رضا سرت سلامت آقا یا امام رضا روز شهادت خواهرتون   

آقا سلام خواهرتان روبراه نیست

دور از تو کار هر شب او غیر آه نیست

می خواست تا به طوس بیاید ولی نشد

ور نه رفیق بی کسی ات نیمه راه نیست

وقتی به قم رسید خرابه نشین نشد

آسوده باش خواهر تو بی پناه نیست

یک مرد هم نیامده نزدیک محملش

شب را به آفتاب که اذن نگاه نیست

اذنم بده به طعنه بگویم به شامیان

در قم محب فاطمه بودن گناه نیست

 دروازه را که دید به یاد رباب گفت

در شهر شام هیچ کسی سر به راه نیست

زینب کجا و محمل بی سایبان کجا

بال و پر رقیه کجا ریسمان کجا

 فرج امام زمان ناله بزن:یا زهرا

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1243 زمان : نظرات (0)

خوب شد این دم آخر گره بر کار نخورد

خوب شد کار تو به مردم بی عار نخورد

 خوب شد میخ به پیراهن تو گیر نکرد

گل بی خار به گلبرگ شما خار نخورد

گرچه پشت در این خانه شلوغ است ولی

بی هوا صورت تو بر در و دیوار نخورد

 خوب شد دور و بر تو همه از سادات اند

چشم ناپاک به این قافله یک بار نخورد

 بد به دل راه نده شأن تو را می دانیم

اصلا اینجا که مسیرت سر بازار نخورد

 دم دروازه در آن فاصله بلوا که نشد

بین بازار النگوی تو پیدا که نشد

تو کس و کار منی ، شمر جلودار شده

 حالا بزار روضه بگم شما هم بلند بلند برا این خانم گریه کنی  همه مردم جمع شدن ، سادات ، همه مستاصل ، چی می خواد بشه ؟ یه وقت دیدن دو تا سوار اومد خیالشون راحت شد بدن رو با احترام دفن کردن  این یه دونه  یه جا هم مردم مستاصل ، این همه بدن رو زمین ، اینا کی ان ؟ بگم ؟  سه روز از عاشورا گذشته بود ، طائفۀ بنی اسد اومدن کربلا دیدن بدن ها رو نمی شناسند  یه وقت دیدن یه سوار داره میاد  امام سجاد  اومدن جلو  آقا  شما اینا رو می شناسید ؟ گفت آره  اومد جلو  اون حبیب  اون ظهیر   اون علی اکبر  یه وقت دیدن شروع کرد خودشو زدن  آقا چی شد ؟  گفت اون بدن رو می بینید که پاره پاره ست  لباسشم بردن  سر هم نداره   اون بدن بابام حسین

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 7209 زمان : نظرات (0)

یک صبح مى ‏شود که برایم دعا کنى

یا نیمه شب به شوق نمازم صدا کنى

مرغ دل از قفس تن به درکشى

در آسمان صحن و سرایت رها کنى

+بی وفا نباش،زود به زود برو قم،دست ادب رو سینه بذار،بگو:یا فاطمه...یه جوری گفتم یا فاطمه! یاد این شعر افتادم:

یا فاطمه من عقده ی دل وا نکردم

گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم

+مدینه روضه میخوندیم با صدای آهسته؛آخه اونجا اگه بلند بلند گریه کنی بی احترامی میکنند،قانون مدینه همیشه همین بوده،وسط روضه یه پیرمرد آمد دست گذاشت رو شونم گفت:روضه خوان یه سوال دارم؛چند روزه دارم میگردم قبر مادرم رو پیدا نمیکنم،اگه بلدی به من بگو ... جدی میگفت ... خیلی جدی ...

ما را به پادشاهى عالم در آورى

یعنى که در حریم بلندت گدا کنى

امروزه کاینچنین به کرامت زبانزدى

تا رستخیز بهرِ شفاعت چها کنى

تو زائر مدینه ‏اى و طوس مى ‏روى

ما را ببر که زائر قبرِ رضا کنى

+قربون کبوترای حرمت امام رضا،دلم تنگ شده برات،دلت مشهد نمیخواد دلت هوای پنجره فولادش رو نکرده! حضرت معصومه رو التماس کن

تو زائر مدینه ‏اى و طوس مى ‏روى

ما را ببر که زائر قبرِ رضا کنى

این جا که آمدى سخن از تازیانه نیست

+به نیت دیدن برادر از مدینه حرکت کرد،یادش میاد اون روزی که برادر میخواد از مدینه حرکت کنه،بی بی ها،دخترا، همه رو گفت بیاید برا من گریه کنید، آقا گریه پشت سر مسافر خوب نیست، فرمود:گریه کنید! اون مسافری که به وطن برمیگرده پست سرش نباید گریه کرد...حضرت معصومه حرکت کرد با برادرا،خاندان،اهلبیت...شهر ساوه دشمنای اهلبیت اومدن،برادراشو کشتن،خاندانش رو کشتن...مریض شد این صحنه ها رو دید،قربونت برم...فرمود:من رو قم ببرید،خدا روشکر یه جای نزدیک بود بهش پناه ببرید...آخه فرمود: از پدرم شنیدم که موسی بن جعفر فرمود:قم محل سکونت شیعیان ماست...راهی هم از ساوه تا قم نبود...فدای عمه جانت بشم...عصر روز یازدهم جایی رو نداشت بره...همه رو سوار کرد؛کجا میخوان ببرنت زینب

+بی بی حضرت معصومه وارد قم شد؛مریضه؛مردم قم همه جمع شدن،همه احترام کردن؛همه دست ادب به سینه گذاشتن؛بزرگ خاندان اشعری آمد،خودش افسار مرکب بی بی رو گرفت؛پیرمرد پیاده میرفت بی بی سواره بود...آی بی بی! میدونی شهر شام چه خبر بودهمه جمع شدن اما کسی دست ادب به سینه نذاشت؛مردای شام دستاشونو مشت کرده بودن،سنگ آماده کرده بودند؛کسی دختر  ناقه ی دختر علی رو هدایت نکرد؛بی بی همه تازیانه ها آماده بود...

خودم دیدم که عمه...

+ای بی بی ای کاش من شهر شام بودم وقتی اون دستای نامرد بلند میشد یه دستو نیگه میداشتم  میگفتم این دخترا تازیانه کم نخوردن...سیلی کم نخوردن...ای حسین....

این جا که آمدى سخن از تازیانه نیست

حرفى ز بى وفایى و ظلم زمانه نیست

در دست‏هاى مردم شهر تو سنگ نیست

یعنى سلام مردم تو وحشیانه نیست

سیلى نزد کسى به رُخ داغدار تو

اینجا خبر ز خون دل و دردِ شانه نیست...

 

تعداد صفحات : 2

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 95
  • تعداد اعضا : 346
  • آی پی امروز : 237
  • آی پی دیروز : 484
  • بازدید امروز : 479
  • باردید دیروز : 5,239
  • گوگل امروز : 7
  • گوگل دیروز : 15
  • بازدید هفته : 20,892
  • بازدید ماه : 101,512
  • بازدید سال : 1,311,436
  • بازدید کلی : 19,817,264